دوستان من برنامه ای دارم که یه متغییر 10کاراکتری رو میگیره و می خواد که در حافظه ERAM میکرو ذخیره کنه ، حالا موندم که باید واسه این کار چطوری برنامشو بنویسم........
ممنون دوستان راهنماییم کنین/.
سپاس
ممنون دوستان راهنماییم کنین/.
سپاس
-
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید/وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید/وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید/وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید/من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود/آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانت ربود/وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد/آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد /بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/. -
پاسخ : ذخیره در ERAM میکرو
سلام
به چه زبانی برنامه می نوسید ؟
توی خود هلپ برنامه یه سرچ بکن دستور هاش رو میاره :mrgreen: -
پاسخ : ذخیره در ERAM میکرو
سلامنوشته اصلی توسط erfan m
با بسکام می نویسم
سرچ کردم ، اما تا به حال با ERAM کار نکردم ، واسه این قسمت موندم :angry:
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید/وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید/وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید/وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید/من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود/آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانت ربود/وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد/آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد /بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/.دیدگاه
-
پاسخ : ذخیره در ERAM میکرو
سلام
منظورتون از ERAM میکرو چی هست؟ منظورتون EEPROM هست؟ یا RAM?هیچ دانش آموزی نیست که به در خانۀ دانشمندی آمد و شد کند, مگر این که خداوند برای هر گامی که برمی دارد عبادت یک سال را برایش رقم زند.دیدگاه
-
پاسخ : ذخیره در ERAM میکرو
آره همون EEPROM
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید/وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید/وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید/وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید/من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود/آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانت ربود/وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد/آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد /بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/.دیدگاه
-
هیچ دانش آموزی نیست که به در خانۀ دانشمندی آمد و شد کند, مگر این که خداوند برای هر گامی که برمی دارد عبادت یک سال را برایش رقم زند.دیدگاه
-
پاسخ : ذخیره در ERAM میکرو
:سلامنوشته اصلی توسط baby_1
با سپاس
اما من چند تا متغییر10کاراکتری دارم و می خوام که هر کدوم از اینا رو توی 10بایت از eeprom میکرو ذخیره کنم
هنگیدم حسابیangry: :angry: :angry:وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید/وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید/وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید/وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید/من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود/آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانت ربود/وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد/آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد /بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/.دیدگاه
-
پاسخ : ذخیره در ERAM میکرو
سلام
تعریف یک آرایه ده تایی
Dim S(10) As Eram String * 10
تعریف یک آرایه خواندن و نوشتن
dim va(10) as string*10
حالا به تعداد 10 تا متغییر 10 کارکتری دارین ، مشکلی هنوز هست؟هیچ دانش آموزی نیست که به در خانۀ دانشمندی آمد و شد کند, مگر این که خداوند برای هر گامی که برمی دارد عبادت یک سال را برایش رقم زند.دیدگاه
-
پاسخ : ذخیره در ERAM میکرو
سلامنوشته اصلی توسط baby_1
سپاس ، اما من منظورم اینه که تو برنامه نویسیش مشکل دارم
ببینید من دارم یک کارت rfid رو می خونم ، طبق برنامه ذیل
Temp:
Incr I
Incard(i) = Waitkey()
If I < 12 Then Goto Temp
For I = 3 To 12
Incr Ch
Mid(card , Ch , 1) = Incard(i) '
Next
Writeeeprom Incard(i) ,
I = 0
Ch = 0
Cls '
Locate 2 , 1 : Lcd Card1
حالا می خوام با فشردن صفخه کلید اگر پسورد درست باشه بره به منو اضافه و پاک نمودن کارت
فقط تو قسمت اضافه کردن کارت که بایستی در EEPROM میکرو ذخیره شه مشکل دارم و دیگه عقلم قد نمیده که باید چی بنویسم........
ممنون میشم کمکم کنید ، با سپاس
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید/وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید/وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید/وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید/من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود/آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانت ربود/وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد/آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد /بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گلی/چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی/.دیدگاه
دیدگاه